- تازه رویی
- تازگی و نیکویی صورت، خوشرویی گشاده رویی بشاشت
معنی تازه رویی - جستجوی لغت در جدول جو
- تازه رویی
- شاد و خندان بودن، گشاده رویی، گشاده رو بودن، خوش رویی، خوش رو بودن، مباسطت، انبساط، بشاشت، مباسطه، بشر، طلاقت، تحتّم، هشاشت، روتازگی، ابرو فراخی، تبذّل
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تازه رای نو اندیش نو بوشا صاحب فکر نودارای اندیشه تازه و روشن
شادمان، با طراوت
خنده رو، گشاده رو، خندان، روباز، فراخ رو، بسّام، بشّاش، خوش رو، روتازه، طلیق الوجه، گشاده خد، بسیم